تو دور از منی، منْ بیحال و حوصلهام؛ و لاجرم، وقتی که تو را میبینم جز خستگیها و اندوه و ناراحتیها و گلایهها و شکایتها چیزی ندارم که به تو دهم... اگر تو باشی دیگر از این ملال اندوه چیزی باقی نخواهد بود، دیوانه! آخر آمدهای که امتحان کنی؟
(احمد شاملو)
مثل_خون_در_رگهای_من
برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 42