سرانجام

ساخت وبلاگ

روزی یکدیگر را دیدار خواهیم کرد
مثل قایقی کاغذی
با هندوانه‌ای تَگری در رود.
آشوب جهان درخواهدمان ربود
با کفِ دست‌، خورشید را به خسوف خواهیم برد
و  فانوس‌به‌دست، نزد هم خواهیم رفت.

سرانجام روزی باد
راه نخواهد گرداند.
و درخت، برگ‌هایش را
به مقصد کفش‌های ما بر درگاه، گسیل خواهد کرد
گرگ‌ها در کمین عصمت‌مان خواهند نشست.
و پروانه‌ها گَرد بال‌هاشان را
بر گونه‌های‌مان خواهند افکند.

پیرزنی هر صبح در اتاق
حکایت ما را نقل خواهد کرد
حرفِ تازه‌ نیست:
ما در انتظار بادیم
مثل دو پرچم در یک مرز.

و روزی تمام سایه‌ها از برمان خواهند گذشت.
 

(نیکُلا مادزیرُف
ترجمه: محمدرضا فرزاد)

+ نوشته شده در دوشنبه دهم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 21:47 توسط رسا  | 
قلزم...
ما را در سایت قلزم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 23:06