می دانم
نمی خواهم بدانم
كه ساز كهنۀ عشقم شكسته
نمی خواهم بدانم
در نگاهم غروب غربت صحرا نشسته
خانۀ عشق من اكنون بی تو رنگ غم گرفته
محفل پر شور من از دوری ات ماتم گرفته
من تو را هر نیمه شب محزون و خاموش
با دو چشم مات و غمگین جستجو كردم
همچو یك دیوانۀ غمگین به یادت
كوچه های آشنا را زیر و رو كردم
تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته
سایۀ سرد جدایی در میان ما نشسته
(گلهای رنگارنگ - شماره 495)
قلزم...برچسب : نویسنده : rxbartolutti بازدید : 106