غنچهای در دستمغنچهای در وسط حنجرهامغنچهای در حركاتم، كلماتم، قلبمغنچهای روی لبتغنچهای روی تنتغنچهای روی هوسها و نفسهايتغنچهها میخواهند،در هوایی كه پر از رايحهی خواستن است،آخرين حد شكفتن را فرياد كنند.(عمران صلاحی)پ.ن. دور بودن از اینجا عین جدایی از عزیزی است که لحظه به لحظه با توست و با خاطره هایش زندگی میکنی. دلم که میگیرد، خاطره های زیبای سالهای گذشته را می آورد که حالم را خوب کند. از پارادایمی درآمدن و به پارادایم دیگری وارد شدن سختی های خودش را دارد. پایی به پیش و پایی به پس ... پ.ن. شهریورماه برایم ماه دیگری است جدا از همه ماه های دیگر. خاطره فراموش نشدنی لذت دیدار پس از سالها. امان از روزگار. + نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 8:27 توسط رسا | بخوانید, ...ادامه مطلب